سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

جناب آقای دکتر کدیور در بخش دیگری از سخنان خود و با اشاره به اصل 56 قانون اساسی مبنی بر این که خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و ملت از طریق این قانون حق خویش را اعمال می­کنند می­گویند : قانون اساسی دو گانه است چرا که اگر قرار باشد قانونی عمل شود رهبر می بایست خود را نماینده جمهور بداند یعنی به نظر جمهور عمل کند . سپس با نقل کلامی از مرحوم ابن فهد حلّی _ از اکابر فقهای شیعه در قرن نهم  _ که می فرماید ( حکمرانی بر هیچ جماعتی بدون رضایت آنها جایز نیست ) می­افزایند : بنا بر این اگر قرار باشد با مبنای شرعی کسی بر جامعه حکومت کند باید رضایت مردم را لحاظ کند و در نظر بگیرد .

به باور من نقدهای چندگانه ای بر همین قطعه از فرمایشات ایشان وارد است که ذیلا به آنها اشاره می­کنم :

1-      از ادعای دوگانگی در قانون اساسی با در نظر گرفتن مجموع فرمایشات آقای دکتر کدیور در این فقرات چنین می فهمم که ایشان اصل 56 که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را اراده­ای الهی و حق آنها می­داند ، با اصل 57 و مجموعه اصول فصل هشتم قانون اساسی که مربوط به مسئله رهبری است در تناقض می­داند .

این تناقض پنداری مبتنی بر غفلت سهوی یا عمدی ایشان از این نکته است که دقیقا مطابق همان اصل 56 قانون اساسی ، مجموعه اصول مقرره در قانون اساسی که اصل 57 و اصول مندرج در فصل هشتم قانون اساسی هم جزئی از آن است مجرای اعمال همان حق حاکمیت بر سرنوشت است که از رسمیّت آن سخن گفته اند و بنا بر این می­توان گفت اصول یاد شده انتخاب شیوه­ای از اعمال همان حق است که ملت با رأی دادن به قانون اساسی آن را پذیرفته است . بنا بر این اساساً ادعای دو گانگی ادعای بی دلیلی است .

2-      در هیچ کجای قانون اساسی رهبری را وکیل مردم معرفی نکرده است تا شما بگوئید رهبری باید خود را نماینده جمهور بداند. اگر چه رهبری با رأی خبرگان و در نتیجه با رأی غیر مستقیم مردم انتخاب می­شود اما در متن اصل 57 همان قانون تصریح به جایگاه ولایت مطلقه امر و امامت امت شده است . بنا بر این بر مبنای قانون اساسی ، رهبری به عنوان امامت انتخاب می­شود نه به عنوان وکالت و نماینده­گی جمهور مردم .

اگر چه لزوم رعایت نظر جمهور مردم در جائی که مخالف با مبانی اسلام و قانون اساسی نباشد توسط تمامی ارکان نظام و مقام رهبری کلام حقّی است که موجب استمرار و بقاء نفوذ و مقبولیت جمهوری اسلامی و حفظ محبوبیت رهبری نظام خواهد بود اما هرگز به آن معنی نیست که رهبری نظام و امامت امت نماینده و وکیل مردم  در تولیّت نظام باشد .

3-      بیان مرحوم ابن فهد حلّی (قدس سره ) اصلی مسلّم شرعی ، حقوقی و عقلی است اما به باور من ناظر به نظر جناب آقای دکتر کدیور نیست بلکه این اصل مسلّم ناظر به اصل ضرورت مقبولیت مردمی در اعمال حاکمیت حکومت­هاست .

همانطور که قبلا هم اشاره کردم عناصر محوری در تشکیل و یا استمرار جمهوری اسلامی را مشروعیت (حقانیّت حاکمیّت) و مقبولیت عمومی تشکیل می­دهد و در خصوص جمهوری اسلامی با شکل­گیری انقلاب اسلامی ملّت به رهبری امام راحل (قدس الله نفسه الزکیّه) و سپس رفراندوم جمهوری اسلامی این مقبولیّت عمومی به اثبات رسیده و تأمین شده است بنا بر این استفاده از کلام مرحوم ابن فهد (ره) برای استدلال در مدعای جناب آقای دکتر کدیور تامّ نیست .

در پایان باید به عرض برسانم آنچه در مجموع سخنرانی جناب آقای دکتر کدیور به دنبال نقد آن بودم مستقیما مواردی بود که با قانون اساسی جمهوری اسلامی یا جایگاه معظم و ارزشمند رهبری در جمهوری اسلامی مربوط بود . این سلسله نقدها اگر چه فاصله اینجانب را از جناب آقای دکتر کدیور در مبنای تفکرم مشخص می سازد و مخالفتم را با اساس تفکرات سیاسی ایشان و همفکرانشان آشکار می کند اما به معنی نفی و ابطال همه سخنان ایشان نیست . در همان سخنرانی ایشان به نکاتی اشاره می­کنند که به نظر من هم اگر رعایت می­شد می توانست مانع به وجود آمدن وضع فعلّی در میان بخش قابل توجهی از همان ملّتی باشد که حماسه  40 میلیونی خرداد ماه امسال را پدید آوردند .

این نه عقلانی است ، نه عادلانه و نه منصفانه که ما حماسه حضور 40 میلیونی مردم را با افتخار به رخ دنیا بکشیم اما بخش قابل توجهی از همین مردم حماسه ساز را به وضعی برسانیم که امروز رسیده­اند . گروهی که در ابتدا به درست یا غلط در نتیجه انتخابات ابهام داشتند علی رقم فرصتی که رهبری معظم انقلاب (دام ظلّه) با تدبیر خویش آفریدند با بی تدبیری بدل به معترض کنیم و با سؤء تدبیرهای بیشتری که به خرج می­دهیم از آنان عده­ای ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه بسازیم و موجب بیرونی شدن اختلاف خانگی شده ، زبان دشمنان آشکار خارجی و داخلی را بر علیه نظام بلند کرده و  آب به آسیاب دشمنان اساس جمهوری اسلامی بریزیم .

انصاف شما خوانندگان محترم و فهیم را به یاری می طلبم . آیا نمی­شد با رعایت عدالت در اعمال قانون و محترم شمردن حق قانونی آنان مسیری برای شنیده شدن اعتراض­های آن دسته از ملّت حماسه ساز که رفع ابهاماتشان را خواستار بودند فراهم آوریم ؟ آیا اگر وزارت محترم کشور به جای اعمال سیاست یک بام و دو هوا اجازه می­داد تا تمام شهروندان معترض بتوانند در فضایی امن به بیان باورهای­شان و حتی اعتراض­هایشان بپردازند منافقین آشوبگر فرصتی پیدا می کردند تا گاهی در لوای حمایت از مهندس موسوی و گاهی در لباس بسیج و نیروی انتظامی آشوب به پا کنند ؟ بر فرض که فرصتی هم می یافتند آیا جدا کردن آن گروه اغتشاشگر از انبوه شهروندان نظام اسلامی و حماسه سازان خرداد ماه سال جاری کاری آسان نبود ؟ آیا اگر همین جماعت معترض احترام دولت نظام اسلامی به رعایت حقوقشان را شاهد بودند در برخورد با عوامل اغتشاش ارگانهای خدوم امنیتی را یاری نمی­دادند ؟

موضوع اصلا پیچیده نیست . به همان میزان که گروهی دشمنان نقابدار با رخنه به صفوف جماعت سبز پوش و تحریک احساسات آنان التهاب آفریدند گروهی دشمنان آگاه و گروه بیشتری دوستان نا‌ آگاه در بدنه حاکمیّت نظام اسلامی با بی تدبیری ، رفتارهای غیر عاقلانه و غیر عادلانه ، تهمت زنی و اختلاف افکنی ، جنجال آفرینی و تحریک­گری وضع اسف باری را به وجود آوردند که امروزه شاهد آن هستیم . شرایطی که هیچ فرد علاقه­مند به نظام اسلامی ، امام راحل (قدس سره الشریف) ، رهبری معظم نظام (دام ظله) و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی از آن خشنود نبوده و به آن راضی نیست .

در همین مدت که از ایام انتخابات گذشته است این رفتارهای خارج از حوزه دین مداری و عقل محوری را نسبت به بسیاری از مردم و نیز شخص خودم شاهد بوده­ام . با این که اگر کسی مجموعه نوشته­های مرا مرور کوتاهی هم کرده باشد به مبانی اندیشه­ و جهت­گیری سیاسی­ام در خصوص نظام مبارک جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری پی­ خواهد برد ، کمترین انگی که توسط برخی مدعیان سینه چاک ولایتمداری به بنده زده شد ضدیّت با ولایت فقیه و مخالفت با رهبری معظم انقلاب (دام ظله) بود. تهمتی که این روزها گفتنش از مرگ بر آمریکا گفتن هم آسانتر شده و عواقبش از پژواک صدای کوهنوردان زودتر دامنگیر متهمین می­شود.

فاش می­گویم و از گفته خود دلشادم که در عین وفاداری و پایبندی به اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی ، راه و اندیشه تابناک امام راحل ( قدس الله نفسه الزکیه) و اعتقاد راسخ به ولایت فقیه ، باور به ضرورت التزام عملی به آن و احترام و علاقه به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه­ای (دام ظله) و باور عمیق به قانون اساسی جمهوری اسلامی به بسیاری از مواردی که اخیرا و در جریان انتخابات رخ داده و رفتارهایی که از پیش ، مخصوصاً در روزهای بعد از انتخابات تحت نام دفاع از ولایت فقیه و نظام اسلامی توسط برخی از ارگان­ها و افراد انجام می­گیرد و به سیاستهای متعارض و یک بام و دو هوای اتخاذ شده توسط دولت و وابستگان آن در مجلس ، حوزه علمیه ، رسانه ملّی و  برخی دیگر از رسانه­ها شدیداً معترضم و آن رفتارها را بیش از هر چیز و هر کس دیگری مسبب پدید آمدن شرایط نامطلوب امروز می­دانم .

در عین حال ضمن اعلام برائت از هر گونه عملکرد غیر قانونی و اغتشاش گری با هر نام و توسط هر فرد یا گروه ، به برخی رفتارها و عملکردهای غلط قبل و بعد از انتخابات برخی نامزدهای انتخاباتی اشکال و اعتراض دارم و معتقدم که ایشان و برخی دوستان نزدیکشان در برخی موارد می­توانستند با دقت و تدبیر بیشتر به گونه­ای عمل کنند که هزینه کمتری متوجه جامعه و نظام شود.  اکنون اگر عالمانه و عامدانه چنان تدبیری نکرده­اند و یا خدای نخواسته عالمانه و عامدانه سوء تدبیر کرده اند ، آنها هم در فجایع اخیر مقصرند و در غیر این صورت بی تدبیریی به خرج داده­اند که نمی­توان نا دیده انگاشت و  در تصمیمهای سیاسی آینده به آن بی توجه بود .

----------------------------------

با توجه به پیامهای متفرقی که برخی از دوستان در قسمت نظرات درج کرده اند و به منظور حفظ ارتباط منطقی نظرات با مباحث مطرح شده در متن ،  از این پس پیامهایی که ارتباط مستقیم با مبحث ارائه شده ندارند حذف خواهند شد . از دوستانی که بنا به دلیل مذکور ناچار به حذف پیامهایشان می شوم پیشاپیش عذر خواهی می کنم .